10. سارماشق:"پیچک"(Ivy) در سنگلاخ ذیل سارماشیق(ص۱۶۵) آمده:"نام گیاهی است که در درختی پیچد و آن را به عربی عشقه(در اصل:عشق) و لبلاب و رومیه سارکان(کذا) گویند". اتیمولوژی اسم واضح است؛ از فعل سارماشماق که در سنگلاخ به "یکدیگر پیچیدن" معنی شده و شباهت جالبی با معادل فارسیاش دارد. این فعل هم از فعل ساریماق/سارماق "پیچیدن، تافتن(نخ و)"مشتق شده است. شاهد متن:"عرب لبلاب گویند و رومیان بیشه و ترکان سارماشق گویند"(ص281).
11. اولک(evelek/evelik):"ترشک". گیاه معروفی که از قدیم در طب سنتی مورد توجه بوده و بالاخص در مناطق روستایی در آش مورد استفاده قرار می گرفته است. در متن ما به صورت کلمه خارجی نقل شده است: "بیخ ترشک که ترکان اولک گویند"(ص۲۵۴). در باب اتیمولوژی کلمه بحثهاست. عدهیی آن را از avelug ارمنی دخیل میدانند که مصغّر avel "جارو" است. چنین اتیمونی مشکوک به نظر میرسد؛ ولی تنوع تلفظ کلمه این کلمه من جمله به صورت افهلک(efelek)در آناتولی احتمال منشاء خارجی را تقویت میکند. باری در آناتولی لابادا(labada) هم رواج دارد که از یونانی lapathon اخذ شده است. منشأ لفظ یونانی مجهول بوده و محتملاً سوبسترات است. اوهلیک را در لسان علمی Rumer Acetosella در انگلیسی Sorrel میخوانند. در ترکی اسم رایجتر این نبات، قوزو قولاغی است که البته انواع و اقسامی دارد.
12.تولکیقویروقی: از عبارت مترجم استنباط میشود که معادل فارسی برای نبات نمیشناخته:"گیاهی که ترکان تولکی قویروقی میگویند"(ص۲۵۹). این گیاه شویدی که انواع و اقسامی دارد و عموماً aloppecurus خوانده میشود در فارسی معاصر (باترجمه از ترکی؟) دم روباهی/دم روباه خوانده میشود. تولکو لفظی کهن در ترکی بوده وتصور میکنم که اتیمولوژی قویروق را به مناسبتی نوشتهام. تسمیۀ نباتات با اعضایبدن حیوانات یا انتساب گیاهان به حیوانات درترکی وسعت زیادی دارد و رسالهها در آنباب تألیف شده است. تولکو قویروغو اخیراً به عنوان گیاه زینتی و آپارتمانی هم موردتوجه قرار گرفته است.
13. قراجهاوت/ قرااوت: ظاهراً سیاهدانه(Fennel flower). مؤلف ظاهراً معادلی برای آن نمیشناخته است: "گیاهی که ترکان قرااوت گویند"(ص269). همچنین در موضعی دیگر:" به جای درفش قدری قرااوت کوبیده بگذارند"(ص۲۷۸).قارااوت یا قاراجااوت در متون کهنتر معادل چؤرک اوتو/قارا چؤرک اوتو در ترکی معاصر بوده و میدانیم که سیاهدانه در طبابت سنتی بسیار مهم بوده است. فرم قراجهاوت هم در متن ضبط شده است (ص۲۶۴).
14. آغو: "دفلی، سمّ الحمار، خرزهره". در ترکی به صورت آغو اوتی/اوتو است. ظاهراً مترجم معادل فارسی یا عربی کلمه را نمیدانسته، زیرا نوشته است: "مثل علف زهردار که ترکان آغو گویند"(ص246). این درختچۀ سمّی در انگلیسیoleander خوانده میشود. اینکه در "تورکجه ویکیپدیا" مادۀ "عادی اولئاندر" ضبط شده، بهتر است که تصحیح شود. زیرا در ترکی "آغی اوتو" موجود بوده و ضرورتی برای اخذ معادل لاتین وجود ندارد.
مأخذ: بیطارنامه، ترجمه: عباسقلی بیگدلی(سنۀ ۱۰۷۰)، تصحیح: سپیده کوتی، در: گنجینه بهارستان(فرسنامه 1؛ علوم و فنون 3)، به کوشش: عبدالحسین مهدوی، تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، ۱۳۸۷. صفحات ۲۳۱ تا۳۱۰
بوده ,گویند ,معادل ,ترکان ,کلمه ,میشود ,شده است ,بوده و ,که ترکان ,در ترکی ,به صورت
درباره این سایت